با اعلام خانه کتاب و ادبیات، بنا به نظر شورای سیاستگذاری سیودومین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، «خواندن برای همدلی» به عنوان شعار این رویداد انتخاب شد. این دوره از هفته کتاب از بیستوسوم تا سیام آبان ۱۴۰۳ برگزار میشود.
شاید در نگاه اول به این شعار، این سوال به ذهن افراد زیادی خطور کند که اصلا خواندن چه ربطی به همدلی دارد؟ و کتابخوانان کجا و همدلی کجا؟ آنها که همیشه منزوی و گوشهنشیناند و فقط دنبال وقت خالی برای بیشتر خواندن میگردند! اصلا کی فرصت همدلی دارند؟
اما واقعا اینطور است؟
شاید عشق به مطالعه و زمان محدود و تعداد کتابهای زیاد در نوبت مطالعه، کتابخوانان را اینطور در اذهان نمایش میدهد که اصلا در فضاهای اجتماعی حضور ندارند و فقط دنبال خلوت و گوشهای برای خواندن میگردند، اما در واقعیت همین افراد به وقتش و در زمان لازم تبدیل به اجتماعیترین و برونگرا ترین افراد میشوند. دلیل این مسئله هم دقیقا همان کتاب و مطالعهای است که برای برخی دلیل انزوا به حساب میآید.
اگر در حلقههای مطالعاتی یا گروههای کتابخوانی شرکت کنید، تکاپو و جنبوجوش و فعالیت زیاد کتابخوانان را به خوبی میتوانید ببینید و شاید باعث تعجبتان بشود که چطور آدم ساکت چند دقیقه پیش سر در کتاب، الآن انقدر گویا، رسا و جذاب صحبت میکند.
کتابخوانان به واسطه کتابهایی که خواندهاند، میتوانند بهترین افراد برای آغاز یک گفتگو، رابطه، تعامل و مخصوصا همدلی باشند.
این مسئله چند دلیل دارد:
افراد اهل مطالعه، به واسطه انواع و اقسام کتابهایی که خواندهاند، بارها جای آدمهای مختلفی زندگی کرده و صفر تا صد چالشها و مسائل گوناگون را گذراندهاند. به همین دلیل به راحتی میتوانند با افراد در فضاها و جایگاهها و سطوح فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و … مختلف تعامل کنند. کتابخوانان فارغ از عقاید خودشان، میتوانند با افراد از هر گروه و مسلکی ارتباط بگیرند و تعامل و همدلی کنند. این تعامل و همدلی، فقط به همشهریها یا هموطنان محدود نمیشود که کارکرد جهانی هم دارد. کتابخوانان فقط چند دقیقه زمان میخواهند تا با کشف اولین ویژگیهای ظاهری و رفتاری یک نفر، با او ارتباط بگیرند.
و این ارتباط اولین گام برای ایجاد یک همدلی پایدار است. یک کتابخوان با دیدن افراد، ناخودآگاه در ذهن خود بین هزاران شخصیت و داستان و مطلب علمی میگردد. از یک شخصیت در داستانهای کلاسیک انگلیس تا یک رمان امروزی آمریکایی، شخصیتی در دل یک داستان جنایی از آگاتا کریستی، اسطورههای داستانهای کهن از ادبیات ایران و … همه و همه در ذهن او مانند یک فیلم سریع میگذرند و از هرکدام مطابق شرایط میتواند به خوبی در ارتباط با بقیه آدمها استفاده کند.
یک کتابخوان همزمان که ویژگیهای یک نوجوان را میداند و میتواند با کودکان تعامل کند، در یک جلسه فکری فلسفی هم میتواند سخنرانی خوبی داشته باشد.
غیر از اینها، همیشه کتابخوانها میگردند ببینند نفر مقابلشان چه کتابی را دوست داشته است. فهم همین سوال کافی است تا با دست گذاشتن روی ماجرای آن کتاب طرف مقابل را به خود جذب کند. همچنین با دانستن کتابهای مورد علاقه یک نفر به خوبی میتواند او را شخصیت شناسی کند تا بهترین راههای همدلی با او را پیش بگیرد.
میتوانم سطرهای زیادی در مورد توانایی یک کتابخوان در همدلی و تعامل با افراد بنویسم. اما همین کافی است. به من اعتماد کنید؛ کتابخوانان بهترین افراد برای تعامل و همدلی هستند. کافی است فقط یکبار امتحان کنید و با یک کتابخوان وارد تعامل شوید؛ قطعا پشیمان نخواهید شد.
در کناب این مسائل، خود اصل خواندن و مطالعه اگر به صورت گروهی باشد، میتواند درهای زیادی را برای گفتوگو و ارتباط بگشاید. کتاب جرقه اولیه خوبی برای ایجاد هزاران نوع تعامل و ارتباط است. حتی گاه یک سطر از یک کتاب میتواند ساعتها گفتوگو و به تبع آن ارتباطات قوی را با خود به همراه داشته باشد.
پش چه شعار خوب و دقیقی است این خواندن برای همدلی…
نظرات کاربران